چه غمگینانه می پیچید
صدای کودکی تنها
درون شهری از ناله و اندوه....
که هر کوچه پناه بی پناهیست....
چه سخت از شنیدن صدای گریه
که میگوید کجاست آن کلبه ی کوچک
که جز صبر و شکیبایی در آن چیز دگر جای ندارد؟....
کجاست آن مادر تنها
که با فریاد بغض آلود صدا میزد
محمد جان
کجایی مادرم؟؟....
درآن شهر و درآن کوچه
صدایی جز صدای توپ و تانک و غیره چیزی نیست....
چه سخت است دیدن آن لحظه های پر شهادت.......!!!؟
نظرات شما عزیزان:
|