من نتونستم ببینم تورو توی قبر میزارن
نزارش نا مسلمون من دیگه خاله ندارم
من که باورم نمیشه روتنت کفن پوشوندن
ای خدا بگیری چشامو تاکه این روزو نبینم
بده دستاشو به من بیارم دور خودم
من نتونستم ببینم ای تو دردت به دلم
خاله جان چه کاری بود که به سر تو در آوردن
با گِل و خاک تورو پوشوندن سنگارو بالات گذاشتن
من نتونستم ببینم که چشاش چه اشکی میریخت
به خدا حقش نبود که دم به دم اشکاش میریخت
خاله نرو..تنهام نزار که تنهایی خیلی سخته
خاله نرو گریم میگیره گریه کردن پره درده
توی این روزای اخر به چشات خیره نبودم
صورت خوشکل و ماهت با کفن پوشونده بودن
درد بی کسی چه سخته هیچکی بی خاله نمونه
اون خدا خودش میدونه که چه بغضی تو گلومه
من که باورم نمیشه از نبودت مینویسم
خاله جان بی من نرو من میخوام با تو بمونم
این دیگه اخر راهه من رسیدم ته جاده
خاله جان تنهام گذاشتی زندگیم بی تو محاله
کاش میشد یه بار دیگه تو چشام نگاه مکردی
با لبای سرخ و زیبات عارفه،صدام میکردی...
نظرات شما عزیزان:
|